{ در جریان یک پا نوشت }

- یک خارجی اسلام ناب آورده - / ایسوس ایزماییلاویچ

{ در جریان یک پا نوشت }

- یک خارجی اسلام ناب آورده - / ایسوس ایزماییلاویچ

یک خارجی مسلمان روس
که به اتفاق خانواده سیزده سال قبل از کمونیسم با دیدن امام (ره) ایمان آورد
و با فریاد استکبار ستیزی امام راحل (ره) اسلام آورد.
با شناختن امام علی (ع) شیعه (انشالله که پیرو راستین باشیم) شد.
و تمام رفاهش را فدای پاپرهنگی در رکاب آقا روح الله کرد.
وارد ایران شد!
هشت سال در ایران تحصیل کرد و بصیرتی یافت که خیلی ها نیافتند.!!!

{ بینش احمدی نژادی }

جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۰ ق.ظ

شماره یک

به جرم احمدی نژادی بودن

با بصیرت
عنوان: به جرم احمدی نژادی بودن
حجم: 39.5 کیلوبایت
توضیحات: به جرم احمدی نژادی بودن

حمید مشایخی 

{ وبسایت }

{پلاس}

در شبکه ملی خبری روسیه 24

برنامه ای پانزده دقیقه ای بنام شیر ایران زمین (احمدی نژاد) پخش شد


پراخانو سردبیر سیاسی ترین مجله روسیه بنام «فردا» در مسکو می گوید:

سفری به ایران داشتم و به شهر قم این دیار روحانی و معنوی

می دانید چرا آمده ام و از ایران برایتان می گویم،
چون احمدی نژاد مرا پیش خودش دعوت کرده بود.
احمدی نژاد خیلی خسته بنظر می آمد از مسایل سیاسی ...
مرا کنار خودش نشاند و برایم از خدا گفت ...
چنان جذب او شده بودم و خدا شناسی اش که دلم نمی خواستم از کنار او بروم..
من او را یک مرد خدایی شناختم...



احمدی نژاد شیر مرد ایران زمین است و ما از داشتن دوستی چون او در ایران افتخار می کنیم.

تشریح خبر مخلوط به درد و دل:
در جریان یک پانوشت...
#چهره_ی_ماهتو_می_بوسیم_دکتر رییس جمهور غریب.
#ما_فراموش_نمیکنیم غربتت را در میان مردم و سرزمینت، خلافکار هم که باشی بقول هم وطن هایت ; می دانی دکتر...
یک عده جوانمرد ، پیر و جوان را می شناسیم که در قلب آمریکا ، تگزاس مبارزه می کنند بچه های جنبش وال استریت را می گوییم، جوانان ایتالیایی مبارز را که با چشمان خودمان آن ها و عشقشان را به تو دیده ایم. از انگلستان، سیاه پوستان نیوجرسی ، فرگوسن، ونزویلا .
و اینجا مسکو روسیه ، عده ای از روی سخنان روحیه بخش تو که در سازمان ملل با ندای بسم الله الرحمن الرحیم شروع شد، و با ندای انتظار آن مرد منتظر ادامه یافت...
هسته ای شکل گرفت و جنبشی آغاز شد ...
که اکنون با سی هشت کشور جهان ارتباط نزدیک دارد.
جنبش ضد استکباری روسیه را می گوییم...
خلافکار هم که باشی بقول مردمان سرزمینت کارهایی را که تو برای ما کرده ای با مطیع بودنت از رهبری، هیچ رییس جمهوری نکرده بود....

ما تو را ارج می نهیم
می دانی دیروز در شبکه ملی خبری روسیه در برنامه ای پراخانو که از فعالترین مبارزان و معروفترین فعال سیاسی روسیه است از دیدارش با تو گفت...

برنامه ای پخش شد به نام شیر ایران زمین.......
به نظر می آمد گویی در باره ایران بود، اما پراخانو دقیقا منظورش از نامگذاری این برنامه به نام شیر ایران زمین بیان کرد....
در باره ی تو بود...
پانزده دقیقه از تو و مردانت گفت...
از عشقش به تو در شبکه ملی روسیه علنا گفت...
تویی که حتی نامت را سانسور می کنند در صدا و سیما وطنت...
تویی که در مجله ها و روزنامه و کلیپ های از تو به مستعار نام می برند...
تویی که قهرمانی را در حق وطنت تمام کردی و...
بسیاری بی بصیرت که بقول خودشان غبار را در چشم تو یافتند اما .......
کنده درخت را در چشم خودشان که ریشه در آب سبز دشمن داشت ندیدند .....

حزب الله نشان ها و ضربه هایشان.......

این جا شبکه ملی خبر روسیه از تو تجلیل می کند..

پراخانو می گوید:
می دانید چرا آمده ام و از ایران در روسیه می گویم،
چون احمدی نژاد مرا پیش خودش دعوت کرده بود.
 احمدی نژاد خیلی خسته بنظر می آمد از مسایل سیاسی ...
مرا کنار خودش نشاند و برایم از خدا گفت ...
چنان جذب او شده بودم و خدا شناسی اش که نمی خواستم از کنار او بروم.
من او را یک مرد خدایی شناختم...


پراخانو قبلا هم به حرم حضرت معصومه سفر داشت ......
سفر معروفش و اشکهایش میان دوستانش معروف است..
او در حرم اشک می ریزد و دعا می کند تا بانوی حرم او را در راه مبارزه با صهیونیسم بین الملل یاری کند....
او یک مسیحی پراواسلاو است...
اما از خیلی شیعه نماها افق دید و بصیرتش عمیق تر و مستحکم تر است.



#مدیر_یکی_از_قدرتمندترین_روزنامه_های_روسیه_بنام_فردا_در_شبکه_ملی_احمدی_نژاد_را_شیر_ایران_زمین_خواند #جوان_انقلابی #یک_روس_مسلمان



هم اکنون آقای پاور گوباروف:
#توجه  : ایشان فوق العاده خسته بودند و بر اثر بی خوابی زیاد اصلا حال مصاحبه نداشتند.

1: نظر شما درباره روابط ایران و روسیه چیست؟

2: نظر شما در باره آقای روحانی و فعالیت های ایشان و آقای ظریف و سفر هایی که در روسیه داشتند چیست؟

3: روحانی ، احمدی نژاد


پاسخ های ایشان :

1: به نظر من ایران و روسیه باید از لحاظ استراتژیک دوستی خودشان را حفظ کنند.

2: "؟؟؟" (پاسخی نبود!)

2: من طرفدار و حامی احمدی نژادم و من احمدی نژاد را ترجیح می دهم و نگاه ضد استکباری و ضد صهیونیستی او را ارج می نهم او شخصیت قابل احترام و بزرگی است برای من، فعالیت های مستحکم و رگبار گونه ی او بر علیه نظام امپریالیستی آمریکا قابل تحسین است و آرزوی موفقیت و حضور دوباره او در فعالیت ها و عرصه جهانی را دارم.

------------------

درجریان یک پانوشت: 
nikolaymarvin تشکر بسیار از ایشان بخاطر ایجاد این مصاحبه ی عالی با آقای گوباروف.
دوستان عزیز حدود سی عدد مصاحبه کننده و کوهی از سوال  علاوه بر هزار عدد شرکت کننده آنلاین،خدمت ایشان بود شکر خدا بنده سوال های خودم را با سرعت نور از ایشان پرسیدم!
آقای گوباروف باز هم شاید فردا فرصت داشته باشند.
مکان ایشان بخاطر مسائل امنیتی مخفی و کاملا محرمانه هست.
در حال حاضر دوباره هیچ اطلاعی از ایشان نداریم.
و دوباره خستگی فوق العاده ایشان را متذکر می شوم
حتی همین که فرمودند قراره از ایشان سوال بپرسیم معلوم نبود که می آیند یا خیر.

نگران نباشید سوال های شما اس ام اس شده است خدمت دوستان نزدیک ایشان.
حتما پرسیده خواهند شد و جواب خواهیم گرفت.
ایشان امروز سرشان فوق العاده مشغول هست و وضعیت حساسی دارند از آنجایی که می دانید در همین نزدیکی دوست نزدیک ایشان را شهید کردند.

خدا یار شما باشد.

#وضعیت_جنگی   #خط_قرمز   #خط_مقدم  






rasoul nejati1:00+3

2

3

 

 

عذر میخوام من ایشون را نمی شناسم معرفی می کنید؟


عرفان جزایری‎1:05+1

0

1

 

 

چی شدهههههههه!!!؟؟


e Dehnavi1:08+1

0

1

 

 

مگر مسلمان است؟


DaNi Ibrahimovic1:12+3

2

3

 

 

حداقل یه اطلاعات درباره ایشان میدادید خوب بود.


مستر اِم آر‎1:38+1

2

1

 

 

رییس دولت خودخوانده دونتسک

 فرمانده نیروی مردمی منطقه دانبس اوکراین ، فرماندار دونتسک.


رهبر جنبش سیاسی "روسیه جدید " و "محبوب (مردمی)"

فعال سیاسی اجتماعی دولت به رسمیت شناخته نشده "روسیه جدید".

رئیس سازمان "نیروی بسیج مردمی دانبس".

رئیس بسیج وزارت دفاع "جمهوری خلق دونتسک"


اطلاعات بیشتر اینجا:

پاور گوباروف در سایت های فارسی : http://goo.gl/Slz97P

اطلاعات بیشتر از دونتسک: http://goo.gl/OmvymB


DaNi Ibrahimovic1:42+1

2

1

 

 

این دفعه دیدیش بهش بگو هدفتون از این شلوغ بازیا چیه؟


babak babakan1:55



 

 

به نظر من اصلا آدمهای قابل اطمینانی نیستن،در همه ضمینه ها هم شرکا و همپیمانان خوبی نیستند . در ضمینه نظامی نمونه اش همون سامانه ضد موشک اس 300 که حاضر نشدن به ایران بفروشند.در رایطه با اقتصاد هم چیزی برای عرضه ندارند یا حداقل اینکه برای ما ندارن و هر چیزی که به ما میدن بدرد نخوره  ..کلا به هیچ دردی نمیخورن در برابر کشورهایی که با آمریکا همپیمان هستند البته به شرط اینکه مسئولان کشورشون با لیاقت و عرضه باشن با سرعت پیشرفت میکنند نمونه اش کره جنوبی از هر نظر الان پیشتازه و در مقابل همسایه شمالیش که هم پیمان روسیه هست الان بجز چهار تا موشک و به خیال خودش قدرت نظامی چیزی برای ارائه ندارند کشوری عقب افتاده و ملتی که تا خر خره در فقر و بدبختی غوطه ور هستند .ما فرض میکنیم که پیونگ یانگ قدرت اتمی باشه خوب که چی  فن آوری و سلاح هسته ای به چکار مردمی که در فلاکت وفقر و انزوا بسر میبرن میخوره؟؟ولی کره جنوبی با مسئولیت پذیری و کاردانی مسولین کشور الان قادر به ساخت بروز ترین و پیشرفته ترین نیروگاه های هسته ای هست .کلا  هم پیمانی با کشوری مثل روسیه بزرگترین اشتباهه واین هم پیمانی و رابطه منافع طرف روسی رو تضمین میکنه و کشور شریک هیچ نیروگاه بوشهر سالهاست که در دست ساخت است چند بار افتتاح شده ولی هنوز یک لامپ در شبکه برق سراسری کشور روشن نکرده و تبدیل شده به یک گاور پروار شیرده روسی که روسیه در حال دوشیدن دلارهای آن است .روسیه زالویی است که تا وقتی که همپیمان و شریکش برایش منافع داشته باشد نگه اش میدارد وقتی چیزی نداشت مثل یک تکه آشغال رهایش میکند .جمهوری آذربایجان تا وقتی ننفت داشت روسها بودند وقتی منابع به پایان رسید و یا توجیه اقتصادی نداشت رهایش کردن.این اتفاق برای همه همپیمانان روسیه میفته.


nor din3:03



 

 

من هم موافقم بانظر بابک، ولی کو عمل


Jesus Washington5:35



 

 

مطمئنید که خیانتها دو طرفه نبوده؟

یقین دارید که طرف ایران شیطنت هایی نداشته؟

و در آخر در صورت قبول تمام نوشته های شما و نوع تفکر شما به نظر شما!

باید دشمنی ها ادامه پیدا کند؟

باید تا آخر شاخ به شاخ بود؟

در صورتی که الان از روسیه ایران و روسیه از ایران می توانند استفاده های خوبی داشته باشند.

آیا شما مدافع سر سخت دشمن شدن این دو کشور دوست و هم هدف هستید!

ولی باور کنید از طرف ایرانی خبر هایی هست که نمی شود گفت.


+babak babakan 


Jesus Washington5:36+1

2

1

 

 

+rasoul nejati ایشون رو می شود گفت یک فرمانده جنگی هست اگر بخواهم متناسب با ایران و ساده بگویم ایشان الان دارند خرمشهر روسیه را از سقوط در مقابل سربازهای خونتایی پاراشنکا که غرب پرست و بی رحمند مثل سروران خودشان حفظ می کنند.


Jesus Washington5:37



 

 

+عرفان جزایری مصاحبه با یکی از نیروهای مخفی نظامی در روسیه جدید صورت گرفته بود که خبر دادیم دوستان اگر سوالی دارند در صورت امکان پرسیده شود.


Jesus Washington5:41



 

 

+e Dehnavi چه کسی مسلمان است؟


دوست ایشان که شهید شد؟

دوست و برادر عزیزم ایشان کسی است که خانواده اش را رها کرده و به دفاع از ملت و کودکان و زنان در دانبس بپا خواسته است و بر علیه غرب وحشی به مبارزه برخاسته است.

و قطعا می توانم بگویم که از مدافعان و دوست داران تفکر بسیجی ایران است.


اگر مسیحیان ارمنی در جنگ هشت سال دفاع مقدس شهید حساب می شوند دوست آقای گوباروف نیز که در راه دفاع از ملت مظلوم اوکراین به خاطر این که حامل اطلاعات مهمی بوده است برای ایشان شکار و کشته شدند نیز شهید حساب می خورند.


Jesus Washington5:41



 

 

+DaNi Ibrahimovic در پست های قبلی می توانید به پیج بنده سر بزنید و درباره ایشان بخوانید.


مهپویا دماوند‎6:00



 

 

.


خبر مصاحبه با پاول گوباروف / آرشیو

جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ق.ظ

#همین_الان  تا دو ساعت دیگر
کنفرانس با جناب پاول یورویچ گوباروف خواهیم داشت ساعت 10 به وقت مسکو،
 فرمانده نیروی مردمی منطقه دانبس اوکراین ، فرماندار دونتسک.

رهبر جنبش سیاسی "روسیه جدید " و "محبوب (مردمی)"
فعال سیاسی اجتماعی دولت به رسمیت شناخته نشده "روسیه جدید".
رئیس سازمان "نیروی بسیج مردمی دانبس".
رئیس بسیج وزارت دفاع "جمهوری خلق دونتسک"

اطلاعات بیشتر اینجا:
پاور گوباروف در سایت های فارسی : http://goo.gl/Slz97P
اطلاعات بیشتر از دونتسک: http://goo.gl/OmvymB

هر سوالی دارید تا یک ربع دیگر بنویسید از ایشان خواهیم پرسید.
با تشکر ایسوس ایزماییلاویچ.

برای ترجمه صحبت ها می توانید از سرکار خانم +رُدیا راسکلنیکف  کمک بگیرید.
------------------------
28 августа 2014 года в 22:00 по мск к нам в гости придёт Павел Юрьевич Губарев.
Па́вел Ю́рьевич Гу́барев (укр. Павло Юрійович Губарєв; род. 10 марта 1983, Северодонецк, Луганская область, УССР, СССР) — политический и общественный деятель непризнанного государства Новороссия, предприниматель. Глава общественной организации «Народное ополчение Донбасса», лидер политического движения «Новороссия», «народный» губернатор Донбасса, начальник мобилизационного управления министерства обороны ДНР.



در انتظار یک پدر مقدس (عج) ...

چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ق.ظ

{به مناسبت وفات حضرت خدیجه سلام الله علیه}

شبانه های
یک #مسیحی متحول شده....
#یک_روس_مسلمان  


آنقدر این دل برای آن کودک قدیمی تنگ شده...
آن قدر......

شب قدری شده است این حال و این احوال من....
خدایا فرج آن پایان بخشنده ی به تمامی همّ و غم های بشریت منتظر را برسان....
چه شیرین است انتظار داشتن ....
به یک عقیده، یک انسان کامل، یک امام دلسوز، یک رهبر متفکر، یک منجی یک ناجی یک پدر ....
یک پایان برای تمام آغازهایی که اثری از خدا در آنها نیست و نبود و نخواهد بود.....

خیلی‎‎ها از من می‎پرسند ادواردو در اسلام چه دیده بود که مسلمان شد؟ من به شما می‎گویم اگر کسی اسلام را بشناسد و مسلمان نشود، امری عجیب است.



سلام به خدای فاطمه ی مظلوم...


این جا دیگر زمین نیست...

نه نه نه حق نداری این مکان را با دیگر مکان های زمین یکسان بخوانی 

می دانی خودم...

آری من خودم، با همین قلب تپنده و روح ناآرامم، در همین جا بر روی همین خاک، دستان خود را مانند دیوانگان می بردم زیر خاک های گرم و رملی همین قطعه ی عرشی.

جنون گرفته بودم....

باران که قطع شد صدای نالان مجروحی را میشنیدی که در تپه ای دور، افتاده وآب می خواهد ، نمی توانستی تکان بخوری، دعا میکردی همان صدای بمب باران تو

گویی چیزی در این خاک وجود دارد که تمام دهلیز های این قلب گوشتی را آنقدر محکم به زمین می کشید که دلم می خواست تکه تکه بشوم.

 می خواستم که با همین خاک یکسان بشوم....

روحم فریاد بر می آورد که ای تن ای گوشت های آرامیده در این بدن قطعه قطعه شوید در این خاک که تمام رمز و راز حقیقی حیات طیبه اینجاست.... همینجاست......

گویی تمام من، تمام روح و تمام وجودم چسبیده است به این خاک....

نه این جا اصلا قطعه ای از زمین نبود نه نه نه اینجا ....


فقط خدای فاطمه می داند چه بود....

این جا فاطمیه بود....

این جا تل زینبی بود....

این جا علقمه بود....

این جا خود کربلا بود...

این جا معراج بود.....

این جا کربلا بود...

کربلا بود....

کربلا...


الهی که هیچ مسافری از رفیقاش جا نمونه...

يكشنبه, ۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۱۵ ق.ظ


الهی هیچ مسافری، از رفیقاش جا نمونه

تو هم دعا کن که بابات غریب و تنها نمونه

بعدِ امام و شهدا زیاد تو دنیا نمونه


سایت نییورک پست آمریکا در بخش : عکس روز

تصویر دکتر احمدی نژاد را آورده و در توضیح عکس می نویسد:

شرکت رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد که پوستر را به دست گرفته است، در تظاهرات 32 ومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در تهران - یازدهم فوریه


متن اصلی :

Iranian President Mahmoud Ahmadinejad holds a placard as he takes part in a rally to mark the 32nd anniversary of the Islamic Revolution in Tehran February 11.


Президент Ирана Махмуд Ахмадинежад держит плакат, Oн принимает участие в митинге 32-й годовщины Исламской революции в Тегеране 11 февраля.


تصویر اصلی از سایت : نییورک پست 





عباس کودکان در خیمه بی تابند          ساقی غنچه ها لب تشنه آبند

دشمن در هراس زور بازویت          زینب چشم براه دیدن رویت

دیری است بر سر زلفت گرفتارم          عمری است که گره خورده به تو کارم

عباس ای نمایشگاه زیبایی          والله خون چکد از چشم تو ساقی

ای دل ماه من از صدر زین افتاد          بنگر پرچم حق بر زمین افتاد

بی ابوالفضل بی کس و کارم              بر ابوالفضل من گرفتارم

یا ابالفضل یا ابوفاضل

عباس ای گل عالم پسند من             عباس ای سوار قد بلند من

عباس جان من بر جان تو بسته          عباس ای امید این دل خسته

عمری است توعصای دست من هستی      دیری است راه غم بر قلب من بستی

عباس ای سپاه و ای علمدارم           عباس یوسفی رونق به بازارم

یا ابالفضل یا ابوفاضل


براستی اسلام حیاتش را مدیون خون حسین (ع) است...

امروز 24 آبان ماه سالگرد شهادت ادواردو آنیلی است.
شادی روح اش صلوات



پرونده ای برای آدواردو آنیلی 

ادواردو آنیلی پسر جیوانی آنیلی مالک ثروتمند فیات بود که ادعا می شود توسط عوامل صهیونیسم به شهادت رسیده ! نمی دانم چقدر اخبار مربوط به او را پیگیری کردید ! فیلم مستندی درباره او توسط صدا و سیمای ایران در سالیان اخیر تهیه گردیده و به کرات از شبکه یک پخش شده است ! 24 آبان 85 ششمین سالگرد فقدان اوست ! 

------------------------------------------------------------------------

ادواردو آنیلی" (Edoardo Agnelli) در 6 ژوئن 1954 درنیویورک به دنیا آمد. پدرش سناتور" جیووانی آنیلی" ثروتمندترین مرد ایتالیا و مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری ،لامبورگینی ،لانچیا ،آلفارمو، ایوکو، به همراه چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد ولباس، روزنامه های پرتیراژ "لاستامپا" و "کوریره دلاسرا" ، باشگاه اتومبیل رانی فراری وباشگاه فوتبال یوونتوس می باشد . علاوه بر اینها چندین شرکت ساختمان سازی، راه سازی، تولید لوازم پزشکی وهلیکوپتر سازی هم وجود دارد که خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها می باشند. 

میزان ثروت ونفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانه های ایتالیا از آنها به عنوان خاندان پادشاهی ایتالیا نام می برند.

کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر 60 میلیارد دلار تخمین می زنند که 3برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران است.
ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک درانگلستان رفت و پس از آن در رشته ادیان وفلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد .


ادواردو آنیلی



او از همان دوران جوانی علاقه ای به اداره ثروت عظیم خانوادگی به روش پدرش نداشت و فقط چند سال مسئولیت اداره باشگاه فوتبال یوونتوس را به عهده داشت که پس از مدتی وی را ازکار برکنار کردند و عمویش جای وی را گرفت . 

در دهه 90 هیچگونه مسئولیتی نداشت و اغلب اوقات را با مطالعه ، سفر ، روزنامه نگاری و فعالیتهای بشر دوستانه گذراند .
15 نوامبر سال 2000(24 آبان 1379) جسد بی جان وی در زیر پل "ژنرال فرانکو رومانو" پیدا شد, ظاهر قضیه نشان می داد که وی از روی پل به پائین پرت شده است . 

موضوع مرگ وی از همان روز اول تا چند روز در را‌س اخبار قرار گرفت و هزاران سایت اینترنتی ، روزنامه ها وشبکه ها ی تلویزیونی در مورد درگذشت او اخباری را پخش کردند.

این رسانه ها "ادواردو" را فردی حساس ، گوشه گیر، منزوی ، خجالتی، معتاد و بیمار توصیف کردند ، اما در میان حجم عظیم اخبار منتشره خبری از انجمن فارغ التحصیلان ایتالیا منتشر شد که ادواردو را یک مسلمان شیعه معرفی کرد و ادعا نمود که وی توسط عوامل صهیونیست به شهادت رسیده است .اما علیرغم ارسال این خبر برای رسانه های مختلف هیچکدام حتی اشاره ای هم به آن نکردند.
قاضی پرونده یک روز پس از مرگ وی اعلام کرد که او خودکشی کرده است که بنابر این تحقیقات خاصی انجام نشد و جسد وی بدون کالبد شکافی در همان روز دفن شد .

دکتر "مارکوبا وا" که یکی از دوستان ادواردو می باشد می گوید : برای من عجیب است که چطور وی را کالبد شکافی نکردند, در حالی که اینجا اگر سگها و گربه ها در کنار خیابان بمیرند کالبدشکافی می شوند .

واقعیت این است که ادواردو قبل از انقلاب مسلمان شده بود وپس از شیعه شدنش اسمش به مهدی تغییر داده شد . ظاهراً اولین آشنایی وی با انقلاب از طریق یکی از مصاحبه های "دکتر محمد حسن قدیری ابیانه" (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای 58 تا 61) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده است و پس از آن برای دیدار با وی به سفارت مراجعه می کند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد می شود.


دکتر قدیری ابیانه




دکتر قدیری ابیانه شرح مسلمان شدنش را از او می پرسد . 

"ادواردو" می گوید: در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می زدم و کتابها را نگاه می کردم چشمم افتاد به قرآن . کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم ، احساس کردم که این کلمات ،کلمات نورانی است ونمی تواند گفته بشر باشد. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم, آنرا امانت گرفتم وبیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می فهمم و قبول دارم .
محمد اسحاق عبداللهی نیز در مورد او می گوید: ادواردو خیلی شب ها بیدار می ماند و با نور شمع تا صبح قران را مطالعه می کرد.

او چند نوبت به ایران سفر کرده و با حضرت امام (رحمه الله علیه )، حضرت آیت الله خامنه ای وآقای هاشمی رفسنجانی دیدار نموده و به زیارت حضرت امام رضا(علیه السلام) هم نایل آمده بود. 

آقای هاشمی رفسنجانی در صفحه42 کتاب عبور از بحران می نویسد:آقای فخرالدین حجازی و پسر مدیر شرکت فیات از ایتالیا که مسلمان شده است به زیارت امام آمدند و از نیازهای دانشجویان اسلامی خارج از کشور مطالبی گفتند.(شنبه6فروردین1360)

ادواردو با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام(ره) به شدت شیفته سادگی ، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد. ایگورمن خبرنگار روزنامه لاستامپا ایتالیا می گوید: وقتی ادواردو از ملاقاتش با حضرت امام و تحت تاثیر قرار گرفتنش صحبت می کرد، من احساس کردم که امام او را سحر کرده است.
ادواردو همچنین یک ماه قبل از شهادتش قصد داشت به ایران بیاید، ولی والدین او برای ممانعت از این سفر، گذرنامه اش را پنهان کرده بودند.
دکتر قدیری ذکر می کند که برای خانواده آنیلی خیلی سخت بود که در کشور ایتالیا که مرکز مسیحیت کاتولیک است بگویند که پسر ناتور آنیلی به اسلام رو آورده است . بنابر این ادواردو را به شدت تحت فشار قرار دادند تا از اسلام دست بردارد.

تحریم و تهدیدش کردند که از ارث محروم خواهد شد وحتی از ارث محرومش کردند، ولی او دست از اسلام بر نداشت و این خود به تنهایی می‌تواند احتمال خودکشی او را منتفی کند، چون او که برای حفظ دینش حاضر به گذشت از میلیارها دلار ثروت شده بود، چگونه ممکن بود با این اعتقاد راسخ به اسلام، دست به خودکشی بزند که در اسلام حرام است؟ 
"حسین عبداللهی از دوستان صمیمی ادواردو می گوید: چندین بار که دوستانش می خواستند بروند خانه ادواردو - که روی تپه بود - مجبور بودند تاکسی بگیرند من پول تاکسی آنها را می دادم, ببینید چقدر تحت فشار بود ،یعنی یک آنیلی پول تاکسی نداشت.
به او تهمت زدند که تو دیوانه هستی و به زور او را در بخش روانی بیمارستانی بستری کردند که به گفته خودش همه پزشکانش یهودی صهیونیست بودند. "ادواردو" می گفت که آنها من را بالاخره خواهند کشت ، اینها سعی میکنند که به هر وسیله ای مرا تحت فشار قرار دهند که من دست از اسلام بکشم .در اواخر دهه 80 موضوع انتخاب جانشین برای سناتور آنیلی در شورای رهبری فیات مطرح شد و ادواردو را به دلیل اعتقادات مذهبیش نامناسب تشخیص دادند ،اما در واقع وارث اصلی او بود و باید بهانه ای برای کنارگذاشتنش پیدا می کردند. 

در همین زمان ماجرای ماریندی پیش آمد. در اکتبر 1990 رسانه ها اعلام کردند که به خاطر حمل 300 گرم هروئین وی را در شهر ساحلی ماریندی درکنیا دستگیرکرده اند. ماجرایی که اصلاً واقعیت نداشت و پلیس و دادگاه کنیا خیلی زود متوجه اشتباهشان شدند، اما خوراک مطبوعاتی مطبوعات ایتالیا که اکثراً زیر نفوذ پدرش بود فراهم شد وبرخی حتی او را قاچاقچی نامیدند و تبرئه شدنش را به خاطر نفوذ پدرش می دانستنند .بعد از آن با اینکه برخی مطبوعات به اشتباه خود در مورد ادواردو اشاره کردند اما با گسترش شایعات ، افکار عمومی برای معرفی جانشینی غیر از او برای مدیریت فیات آماده شد .
در اوا یل دهه 90 پسر عمویش "جیووانی امبرتو" را به جانشینی انتخاب کردند. ادواردو نیز مخالفتی نکرد و حتی برای وی نامه نوشت و ضمن تبریک به او توصیه کرد که بازیچه دست پول پرستان نشود .اما در سال 97 خانواده آنیلی با یک بحران مواجه شد . جیووانی در 36 سالگی ، بر اثر سرطان ناشناخته ای درگذشت . شورای رهبری نیز "جان الکان" خواهر زاده وی را به جانشینی انتخاب کرد که یک یهودی صهیونیست و یهودی زاده بود . این انتخاب ادواردو را به شدت ناراحت کرد . او این بار سکوت نکرد و حتی با قدرت در مقابل خانواده اش که تصمیم داشتند نام خانوادگی جان الکان را به آنیلی تغییر دهند ایستاد و اجازه این کار را نداد .وی مصاحبه ای با روزنامه "مونیفست " که متعلق به حزب چپ ایتالیا و به لحاظ سیاسی مخالف پدرش بود انجام داد و بشدت انتقاد کرد .


ادواردو آنیلی



"ادواردو" : زمانی که ما در آن زندگی می کنیم زمان انحطاط ارزشهاست . تنها هدف و اسطوره پول جمع کردن است . پول پرستی بسیار بدتر از مواد مخدر است . ما همه از رواج مواد مخدر درمیان جوانان نگرانیم ، اما متوجه نیستیم که به سمت دنیایی می رویم که اساس آن بر پایه مقدار حساب بانکی افراد است . اما همه اینها رو به پایان است وبه اعتقاد من در آینده بعد از یک شبه رنسانس وارد عصری می شویم که دیگر بر پایه خردگرایی و تجربه گرا یی دکارت نیست. مانباید فراموش کنیم که استثمار انسانها از طبیعت مقدمه ای برای بهره کشی انسانی از انسان دیگر است . درست نیست صنعت اتومبیل سازی که وظیفه اش زندگی دادن به میلیونها خانواده است بر عکس عمل کند . به اعتقاد من پول باید وسیله باشد نه هدف . درست بعد از تشییع جنازه پسر عمویم ، جان الکان که هنوز 22 سالش نشده به سمت هیئت مدیره فیات منسوب شد و من فکر می کنم این انتخاب یک سقوط برای دم و دستگاه در بر داشته باشد . این پسر قدم در راه خطرناکی گذاشته است و این انتخاب برای فیات بسیار منفیه . فیات یک موسسه جدیه, نه یک باشگاه برای 20 ساله ها .
او نه تنها تا آخرین لحظه زندگیش بر ایمان اسلامی خود پایدار مانده بود ، بلکه درصدد مسلمان کردن دیگران نیز برآمده بود . حتی دو روز قبل از شهادتش با دو کشیش در استان توسکانا در مورد اسلام ملاقات داشت و به همین مناسبت از دوستان مسلمان خود خواسته بود تفاسیری را که در مورد آیه "جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا" وجود دارد را در اختیار او قرار دهند. یک نفر از دوستان ایتالیایی او که از خانواده ای ثروتمند بود نیز با تلاش های ادواردو و به دنبال صحبتی که دکتر قدیری با او داشته در حضور ایشان مسلمان شیعه شده بود.
در یک دست نوشته از ادواردو آمده است که: واضح است که آخرین پیامبر الهی، محمد(ص) است. برای اینکه این آخرین گفتار و قوانینی است که خداوند نازل کرده تا روز قیامت، بنابراین بعد از اسلام هیچ دین جدیدی نخواهد امد. 
ادواردو نگران سوء قصد از سوی صهیونیستها بود و به دکتر قدیری گفته بود که آنها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند کشت و قتل او را به خود کشی ، حادثه غیر مترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد ، اما تصور می کرد که تا پدرش زنده است او نیز از قتل مصون است .
باشهادت ادواردو ، سهم او از ارث پدر و مادر پیرش ، تماماً به تنها خواهرش مارگریتا (Margherita) خواهد رسید و با توجه به اینکه خواهر او 7 فرزند از 2 شوهر دارد ، این ارث بین آنها تقسیم خواهد شد. مارگریتا خواهر ادواردو از شوهر اولش به نام آلین الکان (Alain Elkann) که یهودی است ، چند فرزند و از شوهر دومش سرجه دفالن (Serge De Phalen ) که مسیحی است نیز چند فرزند دیگر دارد ، بنابراین بخشی از سهم ارث ادواردو به چند فرزند یهودی خواهر او خواهد رسید . ضمنا ً مدیریت موسسه فیات و سایر موسسات خانواده آنیلی نیز به نوه بزرگ سناتو ر آنیلی یعنی جاکوب( Jacopo )(جان الکان) یهودی 23 ساله ، فرزند بزرگ مارگریتا خواهد رسید .

مادر ادواردو نیز یک پرنسس یهودی است .صهیونیستها زنان یهودی را در سر راه زندگی مردان ثروتمند قرار می دهند تا بدینوسیله راه انتقال ثروت به جامعه یهودی را باز کنند . مرگهای مشکوکی که در این خانواده های ثروتمند رخ می دهد در جهتی است که ارث در نهایت - هر چند در مدت زمان طولانی- به یهودیان منتقل گردد. اتفاقی که با درگذشت ادواردو و عمو و پسر عموی مسیحیش رخ داد و باعث شد که ثروت و مدیریت خانواده آنیلی از دست مسلمانان وکاتولیک ها خارج شود و به دست یهودیان این خانواده بیفتد .




صهیونیستها با به شهادت رساندن ادواردو هم موجب شدند بخشی از ثروت عظیم پدر به دست یک مسلمان نیفتد و هم با توجه به وضعیت وارثین ، نیمی از سهم ادواردو نصیب فرزندان یهودی خواهرش شود. جالب اینجاست که جورجو برادر سناتور آنیلی نیز در سن 36 سالگی به مرگ مشکوکی در سالهای دورکشته شده و سهم او بین بقیه تقسیم گشته بود.
مارلا کاراچولو"(Marella Caracciolo) ، مادر ادواردو نیز یک پرنسس یهودی است .صهیونیستها زنان یهودی را در سر راه زندگی مردان ثروتمند قرار می دهند تا بدینوسیله راه انتقال ثروت به جامعه یهودی را باز کنند . مرگهای مشکوکی که در این خانواده های ثروتمند رخ می دهد در جهتی است که ارث در نهایت - هر چند در مدت زمان طولانی- به یهودیان منتقل گردد. اتفاقی که با درگذشت ادواردو و عمو و پسر عموی مسیحیش رخ داد و باعث شد که ثروت و مدیریت خانواده آنیلی از دست مسلمانان وکاتولیک ها خارج شود و به دست یهودیان این خانواده بیفتد .
هر اتفاقی که برای 4 فرزند کوچک مارگریتا که از پدر مسیحی هستند ( یعنی برای ماریا 12 ساله ، پیترو 12 ساله ، سوفیا 10 ساله و آنا 8 ساله) بیفتد ، بر ثروت چند فرزند دیگر او که از پدر یهودی هستند ( یعنی جاکوب 25 ساله ، لاپو 20 ساله و جینورا 18 ساله) افزوده خواهد شد و بنابر این می توان پیش بینی کرد که در آینده ،صهیونیستها برای 4 نوه کوچک سناتور آنیلی که پدرشان مسیحی است نیز نقشه ای بکشند و اتفاقاتی نظیر آنچه برای ادواردو ، عمو و پسر عمو یش افتاد برای آنها نیز رخ دهد .
با توجه به نفوذ فیات در ایتالیا، متاسفانه در آینده شاهد نفوذ روزافزون صهیونیست ها در این کشور خواهیم بود.


نکاتی از زندگی اداواردو آنیلی که در متن بالا نیامده است از زبان دکتر قدیری ابیانه (رایزن فرهنگی وقت سفارت ایران در ایتالیا):

1- ادواردو در سال‌ 1333 متولد شد خانوادهِ‌ آنیلی‌ یک‌ قرن‌ پیش‌ کارخانهِ‌ ماشین‌ سازی‌ فیات‌ را بنیانگذاری‌ کرده‌ بود. و الان‌ کارخانجات‌ متعددی‌ را دارند از جمله‌ کارخانهِ‌ ماشین‌ سازی‌ « فراری» کارخانجات‌ هلی‌ کوپتر سازی، بانک، بیمه، شرکت‌های‌ مقاطعه‌ کاری‌ ساختمانی، شرکت‌ مُد، باشگاه‌ نویتوس‌ و روزنامهِ‌ لاستامپا بخشی‌ از ثروت‌ خانوادهِ‌ آنیلی‌ - نه‌ فقط‌ پدر ادوارد « جیانی‌ آنیلی» - به‌ شمار می‌رود.
این‌ خانواده‌ سالانه‌ درآمدی‌ بالغ‌ بر 60 میلیارد دلار دارد، یعنی‌ تقریباً سه‌ برابر اوج‌ درآمد نفتی‌ ایران‌ در یک‌ سال. 


اسلام آوردن ادواردو

2 - ادواردو متولد نیویورک‌ است، زمانی‌ که‌ در آمریکا مشغول‌ تحصیل‌ بود در20 سالگی‌ (یعنی‌ 4 سال‌ قبل‌ از انقلاب) وقتی‌ قرآن‌ را در میان‌ کتابهای‌ کتابخانه‌ می‌بیند، کنجکاو می‌شود و آن‌ را باز می‌کند و شروع‌ می‌کند به‌ خواندن‌ و در این‌ مورد می‌گفت‌ من‌ احساس‌ کردم‌ این‌ کلمات، کلمات‌ انسانی‌ و بشری‌ نیست‌ و کلمات‌ حق‌ و نورانی‌ است‌ هر چه‌ بیشتر می‌خواندم‌ به‌ این‌ مسأ‌له‌ بیشتر پی‌ می‌بردم> در همان‌ زمان‌ به‌ اسلام‌ ایمان‌ می‌آورد و نام‌ هشام‌ عزیز را برای‌ خود انتخاب‌ می‌کند.


نحوه آشنایی با ادواردو

3 - بعد از یک‌ میزگرد مطبوعاتی‌ که‌ برگزار کردیم‌ - به‌ عنوان‌ رایزن‌ مطبوعاتی‌ سفارت‌ ایران‌ - یک‌ روز یکشنبه‌ در حالی‌ که‌ من‌ در رزیداش‌ (اقامتگاه) سفارت‌ بودم، دربان‌ سفارت‌ گفت‌ که‌ یک‌ جوان‌ ایتالیایی‌ آمده‌ و می‌خواهد شما را ببیند من‌ هم‌ گفتم‌ اگر می‌شود به‌ او بگویید فردا برای‌ ملاقات‌ بیایند ولی‌ بعد از لحظاتی‌ دربان‌ سفارت‌ دوباره‌ زنگ‌ زد که‌ این‌ جوان‌ می‌گوید خدا هر در بسته‌ای‌ را می‌گشاید.
من‌ هم‌ گفته‌ در را باز کنند و خودم‌ هم‌ رفته‌ به‌ استقبال‌اش. جوان‌ قد بلند لاغری‌ بود که‌ با یک‌ موتور گازی‌ کهنه‌ آمده‌ بود و خودش‌ را ادواردو آنیلی‌ معرفی‌ کرد.
من‌ بدون‌ اینکه‌ انتظار جواب‌ مثبتی‌ از او داشته‌ باشم‌ از او پرسیدم‌ که‌ شما با خانوادهِ‌ آنیلی‌ معروف‌ نسبتی‌ دارید و او گفت‌ که‌ من‌ پسرش‌ هستم.


مادر یهودی ادواردو


4 - مادر ادورادو آنیلی‌ یک‌ پرنسس‌ یهودی‌ بود. شوهر اول‌ خواهر او هم‌ یهودی‌ بود. به‌ تبع‌ آن‌ فرزندانی‌ که‌ خواهرش‌ از شوهراولش‌ داشت‌ نیز یهودی‌ بودند.


ملاک ارزش افراد در غرب

5 - در قسمتی‌ از یک‌ مصاحبه‌ که‌ با روزنامهِ‌ «ایل‌ مانیفستو» داشت‌ می‌گوید: متأ‌سفانه‌ در جوامع‌ غربی‌ میزان‌ ارزش‌ افراد به‌ اندازهِ موجودی‌ حساب‌ بانکی‌شان‌ است.
6 - ادواردو در ملاقاتهایی‌ که‌ با من‌ داشت‌ اشاره‌ می‌کرد که‌ صهیونیست‌ها من‌ را خواهند کشت‌ و نخواهند گذاشت‌ که‌ این‌ ثروت‌ به‌ یک‌ مسلمان‌ برسد. البته‌ او ترک‌ دنیا و ثروت‌ نکرده‌ بود، بلکه‌ منتظر بود ثروتی‌ که‌ به‌ دستش‌ می‌رسد را در راه‌ گسترش‌ اسلام‌ خرج‌ کند. این‌ طور عنوان‌ می‌کرد که‌ شاید اسلام‌ آوردن‌ او عنایت‌ خدا بوده‌ تا گسترش‌ اسلام‌ در اروپا به‌ دست‌ او صورت‌ گیرد.


ادواردو آنیلی


مسلمان شدن دوست ادواردو

7 - ادواردو همواره‌ به‌ دنبال‌ این‌ بود که‌ دوستان‌ و بستگانش‌ را با اسلام‌ آشنا کند در یکی‌ از سفرهایش‌ به‌ ایران‌ یکی‌ از دوستانش‌ را با خودش‌ آورده‌ بود و به‌ من‌ گفت‌ که‌ او را تا مرز اسلام‌ آورده‌ام، جالب‌ است‌ که‌ آن‌ دوستش‌ هم‌ پسر سلطان‌ شراب‌ ایتالیا بود که‌ بعد از بحث‌ هایی‌ او هم‌ اسلام‌ آورد و مسلمان‌ شد یعنی‌ اینکه‌ فرزند بزرگ‌ترین‌ تولید کننده‌ و صادر کنندهِ‌ شراب‌ ایتالیا از طریق‌ ادواردو مسلمان‌ شد. الان‌ او هم‌ زنده‌ است‌ و در ایتالیا منزوی‌ است‌ و در یک‌ آپارتمان‌ در شهر رم‌ زندگی‌ می‌کند.



تلاش ادواردو به نفع فلسطینی ها


8 - ادواردو نسبت‌ به‌ مسایل‌ جهان‌ اسلام‌ هم‌ بسیار حساس‌ بود، مثلاً وقتی‌ می‌دید که‌ مسلمانان در فلسطین‌ آن‌ طور کشته‌ می‌شوند می‌گفت‌ <من‌ تکلیفم‌ چیست؟ من‌ نمی‌توانم‌ همین‌ طور بنشینم‌ و نگاه‌ کنم. مرتب‌ این‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ زنگ‌ می‌زد، و تماس‌ می‌گرفت، گاهی‌ می‌گفتم‌ که‌ تماس‌های‌ تو خطرناک‌ است‌ برای‌ اینکه‌ اگر قرار باشد تو را به‌ شهادت‌ برسانند در این‌ کار تسریع‌ خواهند کرد.


اقدام علیه کتاب سلمان رشدی


9 - زمانی‌ در ایتالیا یک‌ مؤ‌سسهِ‌ انتشاراتی‌ تصمیم‌ گرفت‌ کتاب‌ سلمان‌ رشدی‌ را به‌ ایتالیایی‌ چاپ‌ و منتشر کند او وقت‌ ملاقات‌ می‌گیرد و به‌ دیدن‌ ناشر می‌رود و از او می‌خواهد که‌ این‌ کتاب‌ را منتشر نکند، ناشر بعد از صحبت‌های‌ او خیلی‌ متعجب‌ می‌شود.


ملاقات در کاخ سفید برای جنگ ایران و عراق


10 - در زمان‌ جنگ‌ ایران‌ و عراق‌ زمانی‌ که‌ عراق‌ از سلاح‌های‌ شیمیایی‌ استفاده‌ می‌کرد و این‌ کار به‌ جماعت‌ آمریکا انجام‌ می‌شد رفته‌ بود و با یکی‌ از مقامات‌ عالی‌ رتبهِ‌ آمریکا در کاخ‌ سفید ملاقات‌ کرده‌ بود من‌ الان‌ اسم‌ آن‌ فرد را به‌ خاطر ندارم، حالا یا مشاور امنیت‌ ملی‌ آمریکا بود یا وزیر دفاع، به‌ او گفته‌ بود که‌ شما چرا با ایران‌ دشمنی‌ می‌کنید و از عراق‌ حمایت‌ می‌کنید و از جنایات‌ صدام‌ گفته‌ بود. آن‌ مقام‌ آمریکایی‌ به‌ دیوار روبرویش‌ اشاره‌ کرده‌ بود، می‌گفت: دیدم‌ یک‌ عکس‌ از امام‌ خمینی‌ را روی‌ دیوار به‌ صورت‌ سیل‌ در آورده‌ و نصب‌ کرده‌ بود.


خدا قوی تر از تکنولوژی


11 - یک‌ بار در آمریکا به‌ بازدید یک‌ کارخانهِ‌ هلی‌ کوپتر سازی‌ رفته‌ بود و مقامات‌ کارخانه‌ و ژنرال‌های‌ ارتش‌ آمریکا توضیح‌ می‌دادند، در بازدید به‌ یک‌ هلی‌ کوپتر می‌رسند که‌ در موردش‌ می‌گویند این‌ هلی‌ کوپتر همهِ‌ تکنولوژی‌ برتر جهان‌ در آن‌ جمع‌ است‌ و پیشرفته‌تر از آن‌ ساخته‌ نشده‌ و در توضیح‌ همه‌ می‌گویند که‌ از همان‌ هلی‌ کوپترهایی‌ است‌ که‌ در جریان‌ طبس‌ به‌ کار رفته‌ است. ادواردو می‌گوید در طبس‌ که‌ این‌ هلی‌ کوپترهای‌ آمریکایی‌ شکست‌ خوردند و آن‌ ژنرال‌ آمریکایی‌ هم‌ در پاسخش‌ می‌گوید خدای‌ آنها از هلی‌ کوپترهای‌ ما قوی‌تر بود. بعد او برای‌ یکی‌ از دوستان‌ ما گفته‌ بود که‌ با تمام‌ سختی‌ها و مصائبی‌ که‌ به‌ من‌ وارد می‌شود هر از چند گاهی‌ چنین‌ جمله‌ هایی‌ من‌ را سر حال‌ می‌آورد.


بستری اجباری در تیمارستان


12 - ادواردو به‌ خاطر اسلام‌ آوردنش‌ از طرف‌ خانواده‌اش‌ بسیار تحت‌ فشار بود به‌ او می‌گفتند تو دیوانه‌ شده‌ای‌ و او را می‌برند و در یک‌ تیمارستان در بین‌ ایتالیا و سوییس‌ بستری‌ می‌کنند. خودش‌ می‌گفت‌ که‌ پزشک‌های‌ آن‌ مرکز هم‌ همه‌ صهیونیست‌ بودند و از این‌ بابت‌ خیلی‌ نگران‌ بود. در آن‌ جا هم‌ به‌ شدت‌ تحت‌ فشار بود. آنجا می‌بستندش‌ و او فرار می‌کند، از آن‌ جا می‌آید ایران‌ و مدتی‌ در ایران‌ می‌ماند.


بوسه امام بر پیشانی ادواردو


13 - در یکی‌ از سفرهایی‌ که‌ به‌ ایران‌ آمده‌ بود، با امام‌ هم‌ دیداری‌ داشت‌ به‌ من‌ گفت‌ که‌ امام‌ در آن‌ دیدار پیشانی‌ او را بوسیده‌ و من‌ با تعجب‌ رو به‌ دوستم‌ [که‌ در آن‌ مراسم‌ بوده] کردم‌ و او هم‌ تأ‌یید کرد و گفت‌ بله!




تعارف نامزد دوستان به ادواردو!


14 - ادواردو می‌گفت: کارخانه‌ فیات‌ هزینهِ‌ گزافی‌ خرج‌ تبلیغات‌ می‌کند تا این‌ نوع‌ ماشین‌ داشتن‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ ارزش‌ مطرح‌ کند. او این‌ نوع‌ تبلیغات‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ ضد ارزش‌ مطرح‌ می‌کرد یا مثلاً می‌گفت‌ بسیاری‌ از افراد برای‌ اینکه‌ به‌ من‌ نزدیک‌ شوند و به‌ من‌ ابراز دوستی‌ کنند می‌آمدند و مثلاً می‌گفتند اگر نامزد ما را می‌پسندی‌ مشکلی‌ نیست‌ با او باشی. 


عزم تحصیل در حوزه علمیه قم


15 - در این‌ اواخر تصمیم‌ داشت‌ به‌ ایران‌ بیاید و در حوزهِ‌ علمیه‌ تحصیل‌ کند، خیلی‌ به‌ قرآن‌ علاقه‌ داشت‌ و دوست‌ ایشان‌ آقای‌ اسحاق‌ عبدالهی‌ هم‌ می‌گفت‌ که‌ خیلی‌ شبها با نور شمع‌ می‌نشست‌ و قرآن‌ می‌خواند.



دعای ادواردو در حرم مطهر امام رضا (ع)


16 - برای‌ اولین‌ بار که‌ به‌ مشهد رفته‌ بود به‌ او گفتم‌ که‌ چون‌ اولین‌ بار است‌ که‌ به‌ زیارت‌ می‌روی‌ هر آرزویی‌ داشته‌ باشی‌ برآورده‌ می‌شود. وقتی‌ برگشت‌ از او پرسیدم‌ که‌ از امام‌ رضا چه‌ خواستی‌ گفت‌ از او خواستم‌ که‌ قلب‌ پدرم‌ را نسبت‌ به‌ من‌ مهربان‌ کند گفتم‌ دیگر چه‌ خواستی؟ گفت‌ هیچی! گفتم‌ چرا؟ گفت: چون‌ سرش‌ خیلی‌ شلوغ‌ بود، خیلی‌ها بودند که‌ از او چیزهایی‌ می‌خواستند.


آزاد کردن مسلمانان از زندان ایتالیا


17 - یکی‌ از بچه‌های‌ انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ ایتالیا تعریف‌ می‌کرد که‌ در آن‌ شرایطی‌ که‌ منافقین‌ در ایتالیا فعالیت‌ داشتند، ما درگیری‌ هایی‌ با آنها پیدا کردیم‌ و پلیس‌ هم‌ ما را دستگیر کرد ولی‌ بعد از چند وقت‌ وکیلی‌ آمد و مارا آزاد کرد، بعد ما فهمیدیم‌ که‌ آن‌ وکیل‌ را ادواردو فرستاده‌ بود. به‌ هر حال‌ هر کاری‌ که‌ از دستش‌ بر می‌آمد برای‌ حمایت‌ از انقلاب‌ و اسلام‌ انجام‌ می‌داد.


برنامه تلویزیونی ادواردو در مورد ایران

18 - یک‌ زمانی‌ بود که‌ در ایتالیا تبلیغات‌ سنگینی‌ علیه‌ ایران‌ و انقلاب‌ اسلامی‌ بود، او با شبکه‌ 1 تلویزیون‌ ایتالیا صحبت‌ کرد و با یک‌ تیم‌ تلویزیونی‌ عازم‌ کشورهای‌ اسلامی‌ شد. راجع‌ به‌ اسلام‌ تحقیق‌ کردند. خودش‌ هم‌ در را‌س‌ آن‌ گروه‌ به‌ سفر رفت‌ و فیلم‌ مستندی‌ در این‌ باره‌ ساخته‌ شد. و از شبکه‌ 1 ایتالیا هم‌ پخش‌ شد و بعد از آن‌ او و یک‌ خبرنگار در یک‌ میزگرد راجع‌ به‌ همان‌ قضیه‌ شرکت‌ کردند.


تلاش برای قطع رابطه ادواردو با دوستان

19 - خانواده‌اش‌ به‌ شدت‌ دنبال‌ این‌ بودند که‌ هر رابطه‌ای‌ که‌ بین‌ او و جهان‌ اسلام‌ است‌ قطع‌ بکنند مثلاً به‌ یکی‌ از بچه‌های‌ مسلمان‌ که‌ با او دوستی‌ داشت‌ پیشنهاد کرده‌ بودند که‌ ما به‌ تو ماهیانه‌ 5000 دلار می‌دهیم، ماشین‌ هم‌ در اختیارت‌ می‌گذاریم‌ کار هم‌ اگر بخواهی‌ به‌ تو می‌دهیم‌ به‌ شرط‌ قطع‌ رابطه‌ با ادواردو و او نپذیرفته‌ بود و بعد از آن‌ فشارها شروع‌ شد؛ روزی‌ نبود که‌ پلیس‌ به‌ خانه‌اش‌ وارد نشود، این‌ فشارها بود تا این‌ رابطه‌ قطع‌ شود.
خیلی‌ از دوستان‌ ایتالیایی‌اش‌ را که‌ با او رابطه‌ داشتند خریدند و رابطه‌شان‌ را قطع‌ کردند، تا از طریق‌ این‌ فشارها و منزوی‌ کردن‌ او موجب‌ تغییر روش‌اش‌ شوند مثلاً در مورد همین‌ آقای‌ حسین‌ عبدالهی‌ که‌ ادواردو هر روز او را می‌دید، پدر ادواردو به‌ او گفته‌ بود تو دوستی‌ با پسر « راکفلر» را رها کردی‌ رفتی‌ با این‌ عبدالهی‌ دوست‌ شدی‌ خاک‌ بر سرت!



«مهدی ادواردو آنیلی» با قد بلند و کت زرد در قسمت راست عکس مشاهده می‌شود. 7 فروردین 1360 نماز جمعه تهران. در ضمن آیت الله حکیم هم در سمت چپ تصویر دیده می شود!