روحی بفداک ای شهید ای صادق ترین پیرو مکتب حسین (ع) چقدر جای پاک تو درمیان ما خالی و در قلب ما، پر است بغض انتقامت
امروز 24 آبان ماه سالگرد شهادت ادواردو آنیلی است.
شادی روح اش صلوات
پرونده ای برای آدواردو آنیلی
ادواردو
آنیلی پسر جیوانی آنیلی مالک ثروتمند فیات بود که ادعا می شود توسط عوامل
صهیونیسم به شهادت رسیده ! نمی دانم چقدر اخبار مربوط به او را پیگیری
کردید ! فیلم مستندی درباره او توسط صدا و سیمای ایران در سالیان اخیر تهیه
گردیده و به کرات از شبکه یک پخش شده است ! 24 آبان 85 ششمین سالگرد فقدان
اوست !
------------------------------------------------------------------------
ادواردو
آنیلی" (Edoardo Agnelli) در 6 ژوئن 1954 درنیویورک به دنیا آمد. پدرش
سناتور" جیووانی آنیلی" ثروتمندترین مرد ایتالیا و مالک کارخانجات اتومبیل
سازی فیات، فراری ،لامبورگینی ،لانچیا ،آلفارمو، ایوکو، به همراه چندین
کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکتهای طراحی مد ولباس،
روزنامه های پرتیراژ "لاستامپا" و "کوریره دلاسرا" ، باشگاه اتومبیل رانی
فراری وباشگاه فوتبال یوونتوس می باشد . علاوه بر اینها چندین شرکت ساختمان
سازی، راه سازی، تولید لوازم پزشکی وهلیکوپتر سازی هم وجود دارد که
خانواده آنیلی جزء سهامداران اصلی آنها می باشند.
میزان ثروت ونفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانه های ایتالیا از آنها به عنوان خاندان پادشاهی ایتالیا نام می برند.
کارشناسان
اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر 60 میلیارد دلار تخمین می
زنند که 3برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران است.
ادواردو تحصیلات
مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک درانگلستان رفت و پس
از آن در رشته ادیان وفلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ
درجه دکتری فارغ التحصیل شد .
ادواردو آنیلی
او
از همان دوران جوانی علاقه ای به اداره ثروت عظیم خانوادگی به روش پدرش
نداشت و فقط چند سال مسئولیت اداره باشگاه فوتبال یوونتوس را به عهده داشت
که پس از مدتی وی را ازکار برکنار کردند و عمویش جای وی را گرفت .
در دهه 90 هیچگونه مسئولیتی نداشت و اغلب اوقات را با مطالعه ، سفر ، روزنامه نگاری و فعالیتهای بشر دوستانه گذراند .
15
نوامبر سال 2000(24 آبان 1379) جسد بی جان وی در زیر پل "ژنرال فرانکو
رومانو" پیدا شد, ظاهر قضیه نشان می داد که وی از روی پل به پائین پرت شده
است .
موضوع مرگ وی از همان روز اول تا چند روز در راس اخبار قرار
گرفت و هزاران سایت اینترنتی ، روزنامه ها وشبکه ها ی تلویزیونی در مورد
درگذشت او اخباری را پخش کردند.
این رسانه ها "ادواردو" را فردی
حساس ، گوشه گیر، منزوی ، خجالتی، معتاد و بیمار توصیف کردند ، اما در میان
حجم عظیم اخبار منتشره خبری از انجمن فارغ التحصیلان ایتالیا منتشر شد که
ادواردو را یک مسلمان شیعه معرفی کرد و ادعا نمود که وی توسط عوامل
صهیونیست به شهادت رسیده است .اما علیرغم ارسال این خبر برای رسانه های
مختلف هیچکدام حتی اشاره ای هم به آن نکردند.
قاضی پرونده یک روز پس از
مرگ وی اعلام کرد که او خودکشی کرده است که بنابر این تحقیقات خاصی انجام
نشد و جسد وی بدون کالبد شکافی در همان روز دفن شد .
دکتر "مارکوبا
وا" که یکی از دوستان ادواردو می باشد می گوید : برای من عجیب است که چطور
وی را کالبد شکافی نکردند, در حالی که اینجا اگر سگها و گربه ها در کنار
خیابان بمیرند کالبدشکافی می شوند .
واقعیت این است که ادواردو قبل
از انقلاب مسلمان شده بود وپس از شیعه شدنش اسمش به مهدی تغییر داده شد .
ظاهراً اولین آشنایی وی با انقلاب از طریق یکی از مصاحبه های "دکتر محمد
حسن قدیری ابیانه" (رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا بین سالهای 58
تا 61) از طریق تلویزیون ایتالیا بوده است و پس از آن برای دیدار با وی به
سفارت مراجعه می کند و پیوند دوستی بین آنها ایجاد می شود.
دکتر قدیری ابیانه
دکتر قدیری ابیانه شرح مسلمان شدنش را از او می پرسد .
"ادواردو"
می گوید: در نیویورک که بودم یک روز در کتابخانه قدم می زدم و کتابها را
نگاه می کردم چشمم افتاد به قرآن . کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی
آمده است. آنرا برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی
خواندم ، احساس کردم که این کلمات ،کلمات نورانی است ونمی تواند گفته بشر
باشد. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم, آنرا امانت گرفتم وبیشتر مطالعه کردم و
احساس کردم که آن را می فهمم و قبول دارم .
محمد اسحاق عبداللهی نیز در مورد او می گوید: ادواردو خیلی شب ها بیدار می ماند و با نور شمع تا صبح قران را مطالعه می کرد.
او
چند نوبت به ایران سفر کرده و با حضرت امام (رحمه الله علیه )، حضرت آیت
الله خامنه ای وآقای هاشمی رفسنجانی دیدار نموده و به زیارت حضرت امام
رضا(علیه السلام) هم نایل آمده بود.
آقای هاشمی رفسنجانی در صفحه42
کتاب عبور از بحران می نویسد:آقای فخرالدین حجازی و پسر مدیر شرکت فیات از
ایتالیا که مسلمان شده است به زیارت امام آمدند و از نیازهای دانشجویان
اسلامی خارج از کشور مطالبی گفتند.(شنبه6فروردین1360)
ادواردو با
اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و
مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام(ره) به شدت شیفته
سادگی ، عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو
را عوض کرد. ایگورمن خبرنگار روزنامه لاستامپا ایتالیا می گوید: وقتی
ادواردو از ملاقاتش با حضرت امام و تحت تاثیر قرار گرفتنش صحبت می کرد، من
احساس کردم که امام او را سحر کرده است.
ادواردو همچنین یک ماه قبل از
شهادتش قصد داشت به ایران بیاید، ولی والدین او برای ممانعت از این سفر،
گذرنامه اش را پنهان کرده بودند.
دکتر قدیری ذکر می کند که برای خانواده
آنیلی خیلی سخت بود که در کشور ایتالیا که مرکز مسیحیت کاتولیک است بگویند
که پسر ناتور آنیلی به اسلام رو آورده است . بنابر این ادواردو را به شدت
تحت فشار قرار دادند تا از اسلام دست بردارد.
تحریم و تهدیدش کردند
که از ارث محروم خواهد شد وحتی از ارث محرومش کردند، ولی او دست از اسلام
بر نداشت و این خود به تنهایی میتواند احتمال خودکشی او را منتفی کند، چون
او که برای حفظ دینش حاضر به گذشت از میلیارها دلار ثروت شده بود، چگونه
ممکن بود با این اعتقاد راسخ به اسلام، دست به خودکشی بزند که در اسلام
حرام است؟
"حسین عبداللهی از دوستان صمیمی ادواردو می گوید: چندین بار
که دوستانش می خواستند بروند خانه ادواردو - که روی تپه بود - مجبور بودند
تاکسی بگیرند من پول تاکسی آنها را می دادم, ببینید چقدر تحت فشار بود
،یعنی یک آنیلی پول تاکسی نداشت.
به او تهمت زدند که تو دیوانه هستی و
به زور او را در بخش روانی بیمارستانی بستری کردند که به گفته خودش همه
پزشکانش یهودی صهیونیست بودند. "ادواردو" می گفت که آنها من را بالاخره
خواهند کشت ، اینها سعی میکنند که به هر وسیله ای مرا تحت فشار قرار دهند
که من دست از اسلام بکشم .در اواخر دهه 80 موضوع انتخاب جانشین برای سناتور
آنیلی در شورای رهبری فیات مطرح شد و ادواردو را به دلیل اعتقادات مذهبیش
نامناسب تشخیص دادند ،اما در واقع وارث اصلی او بود و باید بهانه ای برای
کنارگذاشتنش پیدا می کردند.
در همین زمان ماجرای ماریندی پیش آمد.
در اکتبر 1990 رسانه ها اعلام کردند که به خاطر حمل 300 گرم هروئین وی را
در شهر ساحلی ماریندی درکنیا دستگیرکرده اند. ماجرایی که اصلاً واقعیت
نداشت و پلیس و دادگاه کنیا خیلی زود متوجه اشتباهشان شدند، اما خوراک
مطبوعاتی مطبوعات ایتالیا که اکثراً زیر نفوذ پدرش بود فراهم شد وبرخی حتی
او را قاچاقچی نامیدند و تبرئه شدنش را به خاطر نفوذ پدرش می دانستنند .بعد
از آن با اینکه برخی مطبوعات به اشتباه خود در مورد ادواردو اشاره کردند
اما با گسترش شایعات ، افکار عمومی برای معرفی جانشینی غیر از او برای
مدیریت فیات آماده شد .
در اوا یل دهه 90 پسر عمویش "جیووانی امبرتو" را
به جانشینی انتخاب کردند. ادواردو نیز مخالفتی نکرد و حتی برای وی نامه
نوشت و ضمن تبریک به او توصیه کرد که بازیچه دست پول پرستان نشود .اما در
سال 97 خانواده آنیلی با یک بحران مواجه شد . جیووانی در 36 سالگی ، بر اثر
سرطان ناشناخته ای درگذشت . شورای رهبری نیز "جان الکان" خواهر زاده وی را
به جانشینی انتخاب کرد که یک یهودی صهیونیست و یهودی زاده بود . این
انتخاب ادواردو را به شدت ناراحت کرد . او این بار سکوت نکرد و حتی با قدرت
در مقابل خانواده اش که تصمیم داشتند نام خانوادگی جان الکان را به آنیلی
تغییر دهند ایستاد و اجازه این کار را نداد .وی مصاحبه ای با روزنامه
"مونیفست " که متعلق به حزب چپ ایتالیا و به لحاظ سیاسی مخالف پدرش بود
انجام داد و بشدت انتقاد کرد .
ادواردو آنیلی
"ادواردو"
: زمانی که ما در آن زندگی می کنیم زمان انحطاط ارزشهاست . تنها هدف و
اسطوره پول جمع کردن است . پول پرستی بسیار بدتر از مواد مخدر است . ما همه
از رواج مواد مخدر درمیان جوانان نگرانیم ، اما متوجه نیستیم که به سمت
دنیایی می رویم که اساس آن بر پایه مقدار حساب بانکی افراد است . اما همه
اینها رو به پایان است وبه اعتقاد من در آینده بعد از یک شبه رنسانس وارد
عصری می شویم که دیگر بر پایه خردگرایی و تجربه گرا یی دکارت نیست. مانباید
فراموش کنیم که استثمار انسانها از طبیعت مقدمه ای برای بهره کشی انسانی
از انسان دیگر است . درست نیست صنعت اتومبیل سازی که وظیفه اش زندگی دادن
به میلیونها خانواده است بر عکس عمل کند . به اعتقاد من پول باید وسیله
باشد نه هدف . درست بعد از تشییع جنازه پسر عمویم ، جان الکان که هنوز 22
سالش نشده به سمت هیئت مدیره فیات منسوب شد و من فکر می کنم این انتخاب یک
سقوط برای دم و دستگاه در بر داشته باشد . این پسر قدم در راه خطرناکی
گذاشته است و این انتخاب برای فیات بسیار منفیه . فیات یک موسسه جدیه, نه
یک باشگاه برای 20 ساله ها .
او نه تنها تا آخرین لحظه زندگیش بر ایمان
اسلامی خود پایدار مانده بود ، بلکه درصدد مسلمان کردن دیگران نیز برآمده
بود . حتی دو روز قبل از شهادتش با دو کشیش در استان توسکانا در مورد اسلام
ملاقات داشت و به همین مناسبت از دوستان مسلمان خود خواسته بود تفاسیری را
که در مورد آیه "جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا" وجود دارد را
در اختیار او قرار دهند. یک نفر از دوستان ایتالیایی او که از خانواده ای
ثروتمند بود نیز با تلاش های ادواردو و به دنبال صحبتی که دکتر قدیری با او
داشته در حضور ایشان مسلمان شیعه شده بود.
در یک دست نوشته از ادواردو
آمده است که: واضح است که آخرین پیامبر الهی، محمد(ص) است. برای اینکه این
آخرین گفتار و قوانینی است که خداوند نازل کرده تا روز قیامت، بنابراین بعد
از اسلام هیچ دین جدیدی نخواهد امد.
ادواردو نگران سوء قصد از سوی
صهیونیستها بود و به دکتر قدیری گفته بود که آنها او را به خاطر اسلام
آوردنش خواهند کشت و قتل او را به خود کشی ، حادثه غیر مترقبه یا بیماری
نسبت خواهند داد ، اما تصور می کرد که تا پدرش زنده است او نیز از قتل مصون
است .
باشهادت ادواردو ، سهم او از ارث پدر و مادر پیرش ، تماماً به
تنها خواهرش مارگریتا (Margherita) خواهد رسید و با توجه به اینکه خواهر او
7 فرزند از 2 شوهر دارد ، این ارث بین آنها تقسیم خواهد شد. مارگریتا
خواهر ادواردو از شوهر اولش به نام آلین الکان (Alain Elkann) که یهودی است
، چند فرزند و از شوهر دومش سرجه دفالن (Serge De Phalen ) که مسیحی است
نیز چند فرزند دیگر دارد ، بنابراین بخشی از سهم ارث ادواردو به چند فرزند
یهودی خواهر او خواهد رسید . ضمنا ً مدیریت موسسه فیات و سایر موسسات
خانواده آنیلی نیز به نوه بزرگ سناتو ر آنیلی یعنی جاکوب( Jacopo )(جان
الکان) یهودی 23 ساله ، فرزند بزرگ مارگریتا خواهد رسید .
مادر
ادواردو نیز یک پرنسس یهودی است .صهیونیستها زنان یهودی را در سر راه زندگی
مردان ثروتمند قرار می دهند تا بدینوسیله راه انتقال ثروت به جامعه یهودی
را باز کنند . مرگهای مشکوکی که در این خانواده های ثروتمند رخ می دهد در
جهتی است که ارث در نهایت - هر چند در مدت زمان طولانی- به یهودیان منتقل
گردد. اتفاقی که با درگذشت ادواردو و عمو و پسر عموی مسیحیش رخ داد و باعث
شد که ثروت و مدیریت خانواده آنیلی از دست مسلمانان وکاتولیک ها خارج شود و
به دست یهودیان این خانواده بیفتد .
صهیونیستها با به
شهادت رساندن ادواردو هم موجب شدند بخشی از ثروت عظیم پدر به دست یک مسلمان
نیفتد و هم با توجه به وضعیت وارثین ، نیمی از سهم ادواردو نصیب فرزندان
یهودی خواهرش شود. جالب اینجاست که جورجو برادر سناتور آنیلی نیز در سن 36
سالگی به مرگ مشکوکی در سالهای دورکشته شده و سهم او بین بقیه تقسیم گشته
بود.
مارلا کاراچولو"(Marella Caracciolo) ، مادر ادواردو نیز یک پرنسس
یهودی است .صهیونیستها زنان یهودی را در سر راه زندگی مردان ثروتمند قرار
می دهند تا بدینوسیله راه انتقال ثروت به جامعه یهودی را باز کنند . مرگهای
مشکوکی که در این خانواده های ثروتمند رخ می دهد در جهتی است که ارث در
نهایت - هر چند در مدت زمان طولانی- به یهودیان منتقل گردد. اتفاقی که با
درگذشت ادواردو و عمو و پسر عموی مسیحیش رخ داد و باعث شد که ثروت و مدیریت
خانواده آنیلی از دست مسلمانان وکاتولیک ها خارج شود و به دست یهودیان این
خانواده بیفتد .
هر اتفاقی که برای 4 فرزند کوچک مارگریتا که از پدر
مسیحی هستند ( یعنی برای ماریا 12 ساله ، پیترو 12 ساله ، سوفیا 10 ساله و
آنا 8 ساله) بیفتد ، بر ثروت چند فرزند دیگر او که از پدر یهودی هستند (
یعنی جاکوب 25 ساله ، لاپو 20 ساله و جینورا 18 ساله) افزوده خواهد شد و
بنابر این می توان پیش بینی کرد که در آینده ،صهیونیستها برای 4 نوه کوچک
سناتور آنیلی که پدرشان مسیحی است نیز نقشه ای بکشند و اتفاقاتی نظیر آنچه
برای ادواردو ، عمو و پسر عمو یش افتاد برای آنها نیز رخ دهد .
با توجه به نفوذ فیات در ایتالیا، متاسفانه در آینده شاهد نفوذ روزافزون صهیونیست ها در این کشور خواهیم بود.
نکاتی از زندگی اداواردو آنیلی که در متن بالا نیامده است از زبان دکتر قدیری ابیانه (رایزن فرهنگی وقت سفارت ایران در ایتالیا):
1-
ادواردو در سال 1333 متولد شد خانوادهِ آنیلی یک قرن پیش کارخانهِ
ماشین سازی فیات را بنیانگذاری کرده بود. و الان کارخانجات متعددی
را دارند از جمله کارخانهِ ماشین سازی « فراری» کارخانجات هلی کوپتر
سازی، بانک، بیمه، شرکتهای مقاطعه کاری ساختمانی، شرکت مُد، باشگاه
نویتوس و روزنامهِ لاستامپا بخشی از ثروت خانوادهِ آنیلی - نه فقط
پدر ادوارد « جیانی آنیلی» - به شمار میرود.
این خانواده سالانه درآمدی بالغ بر 60 میلیارد دلار دارد، یعنی تقریباً سه برابر اوج درآمد نفتی ایران در یک سال.
اسلام آوردن ادواردو
2
- ادواردو متولد نیویورک است، زمانی که در آمریکا مشغول تحصیل بود
در20 سالگی (یعنی 4 سال قبل از انقلاب) وقتی قرآن را در میان
کتابهای کتابخانه میبیند، کنجکاو میشود و آن را باز میکند و شروع
میکند به خواندن و در این مورد میگفت من احساس کردم این کلمات،
کلمات انسانی و بشری نیست و کلمات حق و نورانی است هر چه بیشتر
میخواندم به این مسأله بیشتر پی میبردم> در همان زمان به
اسلام ایمان میآورد و نام هشام عزیز را برای خود انتخاب میکند.
نحوه آشنایی با ادواردو
3
- بعد از یک میزگرد مطبوعاتی که برگزار کردیم - به عنوان رایزن
مطبوعاتی سفارت ایران - یک روز یکشنبه در حالی که من در رزیداش
(اقامتگاه) سفارت بودم، دربان سفارت گفت که یک جوان ایتالیایی
آمده و میخواهد شما را ببیند من هم گفتم اگر میشود به او بگویید
فردا برای ملاقات بیایند ولی بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ
زد که این جوان میگوید خدا هر در بستهای را میگشاید.
من هم
گفته در را باز کنند و خودم هم رفته به استقبالاش. جوان قد بلند
لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو
آنیلی معرفی کرد.
من بدون اینکه انتظار جواب مثبتی از او داشته
باشم از او پرسیدم که شما با خانوادهِ آنیلی معروف نسبتی دارید و او
گفت که من پسرش هستم.
مادر یهودی ادواردو
4 -
مادر ادورادو آنیلی یک پرنسس یهودی بود. شوهر اول خواهر او هم یهودی
بود. به تبع آن فرزندانی که خواهرش از شوهراولش داشت نیز یهودی
بودند.
ملاک ارزش افراد در غرب
5 - در قسمتی از یک
مصاحبه که با روزنامهِ «ایل مانیفستو» داشت میگوید: متأسفانه در
جوامع غربی میزان ارزش افراد به اندازهِ موجودی حساب بانکیشان
است.
6 - ادواردو در ملاقاتهایی که با من داشت اشاره میکرد که
صهیونیستها من را خواهند کشت و نخواهند گذاشت که این ثروت به یک
مسلمان برسد. البته او ترک دنیا و ثروت نکرده بود، بلکه منتظر بود
ثروتی که به دستش میرسد را در راه گسترش اسلام خرج کند. این طور
عنوان میکرد که شاید اسلام آوردن او عنایت خدا بوده تا گسترش
اسلام در اروپا به دست او صورت گیرد.
ادواردو آنیلی
مسلمان شدن دوست ادواردو
7
- ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با
اسلام آشنا کند در یکی از سفرهایش به ایران یکی از دوستانش را با
خودش آورده بود و به من گفت که او را تا مرز اسلام آوردهام، جالب
است که آن دوستش هم پسر سلطان شراب ایتالیا بود که بعد از بحث
هایی او هم اسلام آورد و مسلمان شد یعنی اینکه فرزند بزرگترین
تولید کننده و صادر کنندهِ شراب ایتالیا از طریق ادواردو مسلمان شد.
الان او هم زنده است و در ایتالیا منزوی است و در یک آپارتمان در
شهر رم زندگی میکند.
تلاش ادواردو به نفع فلسطینی ها
8
- ادواردو نسبت به مسایل جهان اسلام هم بسیار حساس بود، مثلاً
وقتی میدید که مسلمانان در فلسطین آن طور کشته میشوند میگفت
<من تکلیفم چیست؟ من نمیتوانم همین طور بنشینم و نگاه کنم.
مرتب این طرف و آن طرف زنگ میزد، و تماس میگرفت، گاهی میگفتم
که تماسهای تو خطرناک است برای اینکه اگر قرار باشد تو را به
شهادت برسانند در این کار تسریع خواهند کرد.
اقدام علیه کتاب سلمان رشدی
9
- زمانی در ایتالیا یک مؤسسهِ انتشاراتی تصمیم گرفت کتاب سلمان
رشدی را به ایتالیایی چاپ و منتشر کند او وقت ملاقات میگیرد و به
دیدن ناشر میرود و از او میخواهد که این کتاب را منتشر نکند، ناشر
بعد از صحبتهای او خیلی متعجب میشود.
ملاقات در کاخ سفید برای جنگ ایران و عراق
10
- در زمان جنگ ایران و عراق زمانی که عراق از سلاحهای شیمیایی
استفاده میکرد و این کار به جماعت آمریکا انجام میشد رفته بود و با
یکی از مقامات عالی رتبهِ آمریکا در کاخ سفید ملاقات کرده بود من
الان اسم آن فرد را به خاطر ندارم، حالا یا مشاور امنیت ملی آمریکا
بود یا وزیر دفاع، به او گفته بود که شما چرا با ایران دشمنی میکنید و
از عراق حمایت میکنید و از جنایات صدام گفته بود. آن مقام
آمریکایی به دیوار روبرویش اشاره کرده بود، میگفت: دیدم یک عکس از
امام خمینی را روی دیوار به صورت سیل در آورده و نصب کرده بود.
خدا قوی تر از تکنولوژی
11
- یک بار در آمریکا به بازدید یک کارخانهِ هلی کوپتر سازی رفته بود
و مقامات کارخانه و ژنرالهای ارتش آمریکا توضیح میدادند، در بازدید
به یک هلی کوپتر میرسند که در موردش میگویند این هلی کوپتر همهِ
تکنولوژی برتر جهان در آن جمع است و پیشرفتهتر از آن ساخته نشده و
در توضیح همه میگویند که از همان هلی کوپترهایی است که در جریان
طبس به کار رفته است. ادواردو میگوید در طبس که این هلی کوپترهای
آمریکایی شکست خوردند و آن ژنرال آمریکایی هم در پاسخش میگوید
خدای آنها از هلی کوپترهای ما قویتر بود. بعد او برای یکی از دوستان
ما گفته بود که با تمام سختیها و مصائبی که به من وارد میشود هر
از چند گاهی چنین جمله هایی من را سر حال میآورد.
بستری اجباری در تیمارستان
12
- ادواردو به خاطر اسلام آوردنش از طرف خانوادهاش بسیار تحت فشار
بود به او میگفتند تو دیوانه شدهای و او را میبرند و در یک
تیمارستان در بین ایتالیا و سوییس بستری میکنند. خودش میگفت که
پزشکهای آن مرکز هم همه صهیونیست بودند و از این بابت خیلی نگران
بود. در آن جا هم به شدت تحت فشار بود. آنجا میبستندش و او فرار
میکند، از آن جا میآید ایران و مدتی در ایران میماند.
بوسه امام بر پیشانی ادواردو
13
- در یکی از سفرهایی که به ایران آمده بود، با امام هم دیداری
داشت به من گفت که امام در آن دیدار پیشانی او را بوسیده و من با
تعجب رو به دوستم [که در آن مراسم بوده] کردم و او هم تأیید کرد و
گفت بله!
تعارف نامزد دوستان به ادواردو!
14
- ادواردو میگفت: کارخانه فیات هزینهِ گزافی خرج تبلیغات میکند تا
این نوع ماشین داشتن را به عنوان یک ارزش مطرح کند. او این نوع
تبلیغات را به عنوان یک ضد ارزش مطرح میکرد یا مثلاً میگفت
بسیاری از افراد برای اینکه به من نزدیک شوند و به من ابراز دوستی
کنند میآمدند و مثلاً میگفتند اگر نامزد ما را میپسندی مشکلی نیست
با او باشی.
عزم تحصیل در حوزه علمیه قم
15 - در
این اواخر تصمیم داشت به ایران بیاید و در حوزهِ علمیه تحصیل کند،
خیلی به قرآن علاقه داشت و دوست ایشان آقای اسحاق عبدالهی هم
میگفت که خیلی شبها با نور شمع مینشست و قرآن میخواند.
دعای ادواردو در حرم مطهر امام رضا (ع)
16
- برای اولین بار که به مشهد رفته بود به او گفتم که چون اولین
بار است که به زیارت میروی هر آرزویی داشته باشی برآورده میشود.
وقتی برگشت از او پرسیدم که از امام رضا چه خواستی گفت از او
خواستم که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند گفتم دیگر چه
خواستی؟ گفت هیچی! گفتم چرا؟ گفت: چون سرش خیلی شلوغ بود، خیلیها
بودند که از او چیزهایی میخواستند.
آزاد کردن مسلمانان از زندان ایتالیا
17
- یکی از بچههای انجمن اسلامی دانشجویان ایتالیا تعریف میکرد که
در آن شرایطی که منافقین در ایتالیا فعالیت داشتند، ما درگیری هایی
با آنها پیدا کردیم و پلیس هم ما را دستگیر کرد ولی بعد از چند وقت
وکیلی آمد و مارا آزاد کرد، بعد ما فهمیدیم که آن وکیل را ادواردو
فرستاده بود. به هر حال هر کاری که از دستش بر میآمد برای حمایت
از انقلاب و اسلام انجام میداد.
برنامه تلویزیونی ادواردو در مورد ایران
18
- یک زمانی بود که در ایتالیا تبلیغات سنگینی علیه ایران و انقلاب
اسلامی بود، او با شبکه 1 تلویزیون ایتالیا صحبت کرد و با یک تیم
تلویزیونی عازم کشورهای اسلامی شد. راجع به اسلام تحقیق کردند.
خودش هم در راس آن گروه به سفر رفت و فیلم مستندی در این باره
ساخته شد. و از شبکه 1 ایتالیا هم پخش شد و بعد از آن او و یک
خبرنگار در یک میزگرد راجع به همان قضیه شرکت کردند.
تلاش برای قطع رابطه ادواردو با دوستان
19
- خانوادهاش به شدت دنبال این بودند که هر رابطهای که بین او و
جهان اسلام است قطع بکنند مثلاً به یکی از بچههای مسلمان که با
او دوستی داشت پیشنهاد کرده بودند که ما به تو ماهیانه 5000 دلار
میدهیم، ماشین هم در اختیارت میگذاریم کار هم اگر بخواهی به تو
میدهیم به شرط قطع رابطه با ادواردو و او نپذیرفته بود و بعد از آن
فشارها شروع شد؛ روزی نبود که پلیس به خانهاش وارد نشود، این
فشارها بود تا این رابطه قطع شود.
خیلی از دوستان ایتالیاییاش را
که با او رابطه داشتند خریدند و رابطهشان را قطع کردند، تا از طریق
این فشارها و منزوی کردن او موجب تغییر روشاش شوند مثلاً در مورد
همین آقای حسین عبدالهی که ادواردو هر روز او را میدید، پدر ادواردو
به او گفته بود تو دوستی با پسر « راکفلر» را رها کردی رفتی با این
عبدالهی دوست شدی خاک بر سرت!
«مهدی ادواردو آنیلی» با
قد بلند و کت زرد در قسمت راست عکس مشاهده میشود. 7 فروردین 1360 نماز
جمعه تهران. در ضمن آیت الله حکیم هم در سمت چپ تصویر دیده می شود!