{ در جریان یک پا نوشت }

- یک خارجی اسلام ناب آورده - / ایسوس ایزماییلاویچ

{ در جریان یک پا نوشت }

- یک خارجی اسلام ناب آورده - / ایسوس ایزماییلاویچ

یک خارجی مسلمان روس
که به اتفاق خانواده سیزده سال قبل از کمونیسم با دیدن امام (ره) ایمان آورد
و با فریاد استکبار ستیزی امام راحل (ره) اسلام آورد.
با شناختن امام علی (ع) شیعه (انشالله که پیرو راستین باشیم) شد.
و تمام رفاهش را فدای پاپرهنگی در رکاب آقا روح الله کرد.
وارد ایران شد!
هشت سال در ایران تحصیل کرد و بصیرتی یافت که خیلی ها نیافتند.!!!

مقاومت در مدار یخ زده {گزارشی از مسکو}

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۵:۴۳ ق.ظ

عکاس شاید یک بسیجی مسلمان شده...

تذکر : عذرخواهی می شود تمام متن های نوشته شده بشدت ویرایش نشده می باشند بعلت کمبود فوق العاده زمان.


بسم الله الرحمن الرحیم 

اللهم عجل لولیک الفرج.....

و العافیت النصر...

و جعلنا من انصاره و اعوانه....

والمستشهدین بین یدیه....

المستشهدین بین یدیه...

المستشهدین...


سلامی کوتاه با وقتی بسیار کم و عذر خواهی جهت اینکه اگر تکلیفم نوشتن در اینجا بود فرصت کافی نداشتم تا ماموریتم را در فضای مجازی بعمل برسانم.


عکاس : شاید یک بسیجی خارجی / مکان : مسکو - دفاع از حزب ا... برگذار شده توسط مجموعه خودگردان اهل البیت مسکو.


ahlibeyt.ru

.سری بزنید نظری بنویسید باعث قوتشان می شوید.

مشتاق نظرات شما هستند





آن شاید چون-    بسیج یعنی علی (ع)....

                                        آقام، تمام هستیم روحم امیدم، جانم قلبم مقتدایم رهبرم سید علی.

پ.ن یک: شنیده شده در گارد ویژه با پولسار ۱۲۰ مشکی شخصی سیاه چند سال قبل در حال رفتن به ماموریت بودیم که بلندگو کلام نورانی آقا را پخش می کرد. / مکان: تهران ایام دفاع از دسته عاشوراییان علیه فریب خوردگان احمق سبز یا بقول دکتر خس و خاشاک / بی خود ما را از آن سوی مرزها عاشق نکرده بودند



پ.ن دو: همچنان در گوش های یخ زده ام، از سرمای زیر چند درجه شهر و دل های سردتر مردمان شهرم مسکو، صدایت می پیچد..

چه  آهنگ قدرتمند عجیبی دارد....

صدایت و نگاه چشمان تا به ناکجا خسته ات....

همچنان زنده در گوشم صدایت و در خیالم تکرار تصویرت نفسم می دهد....

وقتی سوز سرما به استخوانم می رسد اللهم عجل لولیک الفرج هایت که هیچ گاه در هیچ یک از سخنرانی های داخلی و خارجی ات فراموشت نشد گرم گرمم می کند....

و زانوها و کمر تا نیمه خم شده ام را از بار ضربه های خودی و غیر خودی نیرویی برای مقاومت دوباره می دهد 

آری روح، این سرمای شهر را نمی شناسد آتش مبارزه که بگیرد کار خودش را می کند انگار جانی دوباره یافته باشی.



- تا چند روز پیش فکر می کردم من تنها روس عاشق تو هستم

که اینقدر خوب نه زبان فارسی که روح این زبان را می دانم روح شهید پرورش را 

اما چند روز پیش نماینده اهل البیت مسکو را دیدم او هم عاشقیست برای خودش ایران را.



در حال حاضر قرار هست در همین سایت فعالیتی داشته باشم 

شاید بعنوان یک بسیجی مسلمان شده...


در این مدت که گذشت چند کار جالب انجام شد که انشالله فرصتی شد خواهم گفت


یکیش اینکه یکی از ساکنین مسکو  می گفت من ایران که رفتم انتظار داشتم از احمدی نژاد دهها برابر اینجا دفاع کنند اما فقط علیهش می گفتند برای من جالب بود .


دلم خون چی باید بهش می گفتم........

گفتم شوروی را بی بی سی و صدای آمریکا و یک شبکه دیگر از کار انداخت علیه ایران دویست شبکه شبانه روزی فعالیت گسترده دارند ( چطوری این دردو براش ساده کنم نفهمیدم دلم گرفت درد حزب الله نشانهای نامرد....)


احمدی نژاد پای رکابتیم مرد .


یکی دیگرشون ازم پرسید الان احمدی نژاد چی کار می کنه ؟


گفتم همون کاری که می کرد معلم بود معلم هست و معلم خواهد رفت درآمدش رو از همانجا می گرفت و داره می گیره.

گفتم خودش می گه احمدی نژاد کسی نیست یکی از سیل هزاران فدایی رهبره.

مرده حالی کرد و گفت عجب فرهنگ غنی و بزرگی ایران داره واقعا خاک بر سر ما...


معلم نه فقط در دانشگاه که در تمام جامعه بین اللملل.......

تاکید کرد و متعجب و مبهوت از هم جدا شدیم.


بعد یک گروه دیگه آمدند پرسیدند بسیج یعنی چی که در ایران هست؟

گفتم یعنی امثال احمدی نژاد رو بسیج می نامند.

گفت آه خدای من. وای یعنی می شه ما هم جزو بسیج ایران باشیم

گفتم بسیج حد و مرز نداره امام خمینی (ره) فرمود اسلام ما اسلام پا برهنگان و مظلومینه


جمع روس اشکشون در اومد گفتند الان تو بسیجی هستی ؟

گفتم نه این فعالیت هایی که می بینید رو خادمین بسیجی ها انجام می دهند ما نوکر بسیج هستیم .

گفتند شمارتو بده ما هم می خواهیم مثل شما بسیجی باشیم.


انشاالله در تظاهرات های بعدی علیه سفارت رژیم غاصب صهیونیست دعوتتان می کنیم


همه با هم انشالله گفتند.


جدا شدیم .


این اتفاقات یک روز یک روس شلمچه رفته است.

جنوب، هنوز حس خاک های رملی ات 

من بی رمق را روی پا نگه داشته است.....

خسته که می شوم می خواهم بمیرم از هوای مسموم شهرم می خواهم همه چیز را رها کنم و در گوشه ای دق کنم پر از سکوت رها کنم این مردم نامردم را....

یاد خون های به خاک آغشته مردان سرزمینت ای شلمچه شرمنده ام می کند....

و دوباره بر می خیزم و مبارزه می کنم .....

فقط و فقط که شرمنده تو نباشم ای خاک آغشته به خون و استخوان های شهید.....


خدانگهدار تا مدتی نامعلوم.



فقط یک موضوع مانده است که همه اش مشغولم کرده نمی دانم اینجا ازدواج کنم یا نه؟ ایران اجازه ورود نمی دهند مگر این که موضوع ازدواج باشد.


چند سالی بیشتر زنده نخواهم ماند تقدیر ما رفتن است آیا کسی هست ویزای ورود به خاک کربلایی شلمچه ام شود.....

از دار دنیا فقط خودم را دارم آری من در قفس همین من زندانی ام. و سند آزادی ام خاک شدن در خاک شلمچه است..

آن گونه که گوشه ای از این خاک را نگیرم.......

جزیره مجنون را رفتن باید.....



فعلا همین چون ویزا نمی دهند قرار هست اوروپا بریم و دیگر ایران عزیزم را مدتها و سالها نخواهم دید از نزدیک.

شاید نباید می نوشتم ولی بشدت عجله ای هست و این تنها فرصتی هست که در فضای مجازی حرفی می توانستم بزنم تا خیلی وقت دیگر که معلوم نیست.


یا محمد (ص) یا علی (ع)....


-------------------------------------


در یک ماهی که اصلا فرصت نوشتن یافت نمی شد.

.

.

.

از تو می گویم در این هوای مسموم شهرم


-------------------------------------

در این خیابان های سرد نبودن سیاهیت خفه ام می کند....

چادر...........



-------------------------------------


http://iranian-president.blogfa.com/


مظلویتت عجیب سر به فلک کشیده است.


وقتی که بود:


(( iranian president ))
رو خبرنگارها وقتی که دکتر به سازمان ملل میرفت زیاد بکار میبردن...
این بود که تصمیم گرفتم اسم وبلاگم رو "رییس جمهور ایرانیان" بگذارم...


این وبلاگ به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مسدود شده است

محتوای وبلاگ محفوظ است تنها از نمایش عمومی آن جلوگیری شده است. جهت اطلاعات بیشتر بخش راهنمای پیگیری جهت رفع فیلتر وبلاگهای مسدود شده توسط کارگروه را مطالعه کنید.

[BLOGFA.COM]


                                          
  • ایسوس ایزماییلاویچ

مقاومت در مدار یخ زده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی