در انتظار یک پدر مقدس (عج) ...

{به مناسبت وفات حضرت خدیجه سلام الله علیه}

شبانه های
یک #مسیحی متحول شده....
#یک_روس_مسلمان  

آنقدر این دل برای آن کودک قدیمی تنگ شده...
آن قدر......

شب قدری شده است این حال و این احوال من....
خدایا فرج آن پایان بخشنده ی به تمامی همّ و غم های بشریت منتظر را برسان....
چه شیرین است انتظار داشتن ....
به یک عقیده، یک انسان کامل، یک امام دلسوز، یک رهبر متفکر، یک منجی یک ناجی یک پدر ....
یک پایان برای تمام آغازهایی که اثری از خدا در آنها نیست و نبود و نخواهد بود.....

احساست را دوست دارم....
چشم هایی را که دوخته اند به دری ...
دوست می دارم....

احساس ساده است و خالی از همه چیز اما وقتی با تو مخلوط می شود قداستی می یابد..
یک حس مقدس...
می شود....

من دوست داشتن را دوست می دارم....
حالا اگر این حس دوست داشتن...
مهر ورزیدن به چون تویی باشد....
با چه قیاسی می توان این احساس را گفت بیان کرد شنید و فهمید .......

باور دارم اگر عشق را می شد با تمام کمال و تمامش دید و احساس کرد و بیانش نمود، این چیزی جز دیدن تو و احساس آغوش کردن دست مهربان پدرانه ات نیست ...
ای پدر روحانی و مقدس من......
ای آن که برای جانبازهایت و شیمیایی هایت که عزیزترین هایشان را، ریه و دست و پا و  سر و گردنشان را فدای مقدمه سازی برای آغاز قدمهایت بر روی این سیاره خاکی کرده اند....
لالایی پدرانه هر شب و هر روز می خوانی....

کاش نیم نظری.....
کاش نیم....

نظری هم به من می کردی.......
انتظارت را انتظار می کشم....

دعایم کن تا انتظارت را مانند آن مرد (ره) از نیمه خرداد کشم....
بسم الله الرحمن الرحیمــ

اللهم عجل لولیک الفرج......
و العافیة و النصر....
و جعلنی من خیر انصاره و اعوانه.....
و المستشهدین بین یدیه.....
و شهیدان در راهت.....
یا مهدی (ع)....

در پناه آن محبوب محجوب به پرده های بی ایمانی خودمان باشید.......
یا علی (ع)...
یا زهرا (س)....
خاک پاهای مبارک تمام آنهایی که خالصانه فقط برای خدا بودند و هستند و خواهند بود.....
پا بوس قدم های مبارکشان....
و مدیون رشادت ها و فداکاری هایشان...
ایسوس ایزماییلاویچ ...
یک #مسیحی متحول شده....


#یک_روس_مسلمان شده...

#یازدهم_ماه_مبارک_رمضان 
#مسکو_نوشته_هایم  
#شهید  
#ماه_مبارک_رمضان  
#شبانه_هایم 
#درد_دلی_با_خدا 

تصویر نوشت :

آری یک #روس  هم می تواند عاشق باشد....
عشق نه حدی دارد و نه مرزی......
از آن سوی عالم امکان هم می شود شهدای شما را شناخت و یافت و با آنها زندگی کرد...
ماند ....
و رفت.....

اگر خدا بخواهد.                                           

پانوشــت :

مطالعه با نوا:
http://gmail.blog.ir/1393/04/18/Entezar
جهت نوا تشکر بسیار از برادر طلبه و شهید زنده ام : +حمید مشایخی راد